عشق پر دردسر

由紀 由紀 由紀 · 1400/1/23 19:42 · خواندن 1 دقیقه

به ساعت نگاه کردم . ۱۵ . هه . یه روز کسل کننده دیگه تو دبیرستان . مثل همیشه . جک به به بقیه تذکر میداد . کوران با مارتین و الکس حرف میزد . منم تنها تو حیاط پشتی دبیرستان به دیوار زل میزدم . مارتین ، جک ، الکس و کوران تنها دوستای منن . چی میشد اگه لازم به مخفی شدن نبودیم؟ ما هممون ومپایر ( Vampire ) هستیم . فکر کنم بدونید یعنی چی . خون آشام . هه . خون آشام هایی که راهی جز مخفی شدن ندارن . ولی ما خون آشام ها مثل افسانه ها نیستیم . تنها نقط ضعف ما یه چاقوی مخصوص هست . که این چاقو دست جکِ .

یعنی ما این نقاط ضعف رو نداریم :

آهن

سلیب

نور خورشید

گرگینه ها

سیر

چیزای مقدس

و ...

هر چی توی داستان ها هست

سال ها پیش گرگینه ها و ومپایر ها با هم صلح کردن . جیم و هاروکا که دشمنای ما محسوب میشن گرگینه ان . درسته گفتم باهاشون صلح کردیم ولی نگفتم بعضیامون از همدیگه بدمون میاد😂و برای من ، جک ، مارتین ، الکس ، کوران نسبت به جیم ، هاروکا ، تیم و تئو همینه . و بلعکس .